گفت : آدمای این شهر همشون از خفگی مُردن. گفتم : آره، این طرفا دریا سرِ سازگاری نداره با کسی. گفت : دریا خیلیا رو کُشته اما اونایی که من میگم همشون از دلتنگی خفه شدن .. | بابک زمانی | ......................................... هر لذتی که میپوشم! یا آستینش دراز است یا کوتاه یا گُشاد به قد من! هر غمی که میپوشم! دقیق، انگار برای من بافته شده هر کجا که باشم! | شیرکو بیکس | ............................................ می باید اندکی " دلخوشی " برای روزهای مبادا کنار می گذاشتم ! مثل همین روزها که برای تکاندن این خانه، به چیزی بیشتر از وسواس زنانه محتاجم... | هستی دارایی | ...............................................
گفت : آدمای این شهر همشون از خفگی مُردن.
گفتم : آره، این طرفا دریا سرِ سازگاری نداره با کسی.
گفت : دریا خیلیا رو کُشته
اما اونایی که من میگم
همشون از دلتنگی خفه شدن ..
| بابک زمانی |
.........................................
هر لذتی که میپوشم!
یا آستینش دراز است
یا کوتاه
یا گُشاد
به قد من!
هر غمی که میپوشم!
دقیق، انگار برای من
بافته شده
هر کجا که باشم!
| شیرکو بیکس |
............................................
می باید اندکی
" دلخوشی "
برای روزهای
مبادا کنار می گذاشتم !
مثل همین روزها
که برای تکاندن این خانه،
به چیزی بیشتر از
وسواس زنانه محتاجم...
| هستی دارایی |
...............................................